محل تبلیغات شما



آموزش و پرورش در ایران

تاریخ آموزش و پرورش در ایران به دوران‌های باستانی و آریاییان نخستین می‌‎رسد

آموزش در ایران باستان

در دوران هخامنشی، آموزش رسمی ویژهٔ ان زرتشتی (موبدان)، شاهزادگان و دولت‌مردان بود. اما چون در آیین زرتشت آموزش و پرورش به مانند زندگی مهم شمرده شده بود، مردم ایران به پیروی از گفتار حکیمانهٔ زرتشت، یعنی پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، اخلاق و مهارت‌های سودمند را به فرزندان خود آموزش می‌دادند. در آن زمان آتشکده‌ها جایگاه رسمی آموزش بودند و موبدان علاوه بر درس‌ها مذهبی، پزشکی، ریاضی و اخترشناسی نیز درس می‌دادند.

نخستین دانشگاه
در دورهٔ ساسانی فرهنگ و تمدن ایرانی به شرق و غرب گسترش یافت. اما هنوز هم آموزش به گروهی خاص محدود می‌شد. در این دوران مهم‌ترین مرکز علمی و آموزشی دوران باستان، دانشگاه گندی‌شاپور، در شهر گندی شاپور به وجود آمد. این شهر را شاپور ساسانی بنیان نهاد و تا حدود قرن چهارم پس از اسلام آباد بود. در دانشگاه گندی شاپور دانشمندان ایرانی در کنار دانشمندان هندی، یونانی و رومی به فعالیت علمی و بحث و گفت و گو مشغول بودند. وقتی مدرسهٔ آتن در سال ۵۲۹ میلادی بسته شد، بسیاری از دانشمندان یونانی به گندی شاپور مهاجرت کردند. در زمان خسرو انوشیروان بیمارستانی در این شهر ساخته شد و آموزش طب ایرانی، یونانی و هندی رونق گرفت.

آموزش در دوران قاجار
در دوران قاجار جنگ‌های ایران و روس رخ داد که با شکست ایرانیان و از دست رفتن بخش‌های زیادی از ایران همراه بود. البته ان شکست دردناک باعث شد که دولت‌مردان دلسوز و فرهیختگان جامعهٔ آن روز به علت شکست ایرانیان آگاه شوند که همانا بی‌خبری از دانش و فن آن روزگار بود.

از این رو، در سال ۱۲۳۱ هجری قمری، ۵ نفر دانشجو به انگلیس فرستاده شد؛ نخستین چاپخانهٔ سربی در ۱۲۲۷ هجری قمری در تبریز به کار افتاد؛ نخستین رومه را میرزا صالح، از دانشجویان فرستاده شده به انگلیس، به نام کاغذ اخبار در ۱۲۵۳ هجری قمری منتشر کرد؛ و نخستین مدرسه به شیوهٔ امروزی با همت میرزا حسن خان رشدیه در ۱۲۵۴ هجری قمری در ارومیه و در سال بعد در تبریز کار خود را آغاز کرد.

بنیان‌گذاری دارالفنون
دارالفنون مرکز آموزشی دانش و فن نوین بود که در سال ۱۲۳۱ هجری شمسی با تلاش میرزا تقی‌خوان امیرکبیر در تهران بنیان‌گذاری شد. نخستین معلمان این مدرسه، اروپایی و بیش‌تر اتریشی بودند. نخست صد نفر فراگیر از میان فرزندان اشراف و بزرگان دولتی برای تحصیل در آن انتخاب شدند که در رشته‌های نظامی، پزشکی، داروسازی، معدن و مهندسی به تحصیل مشغول شدند.

دارالفنون آزمایشگاه فیزیک، شیمی و داروسازی و کارخانهٔ شیشه و بلور و شمع‌سازی و چاپ‌خانه داشت و فراگیران علاوه بر مطالعهٔ نظری، به فعالیت‌های عملی نیز می‌پرداختند. برای مثال، مسیو کرشیش اتریشی، که معلم توپخانه و ریاضی بود، به کمک دانش‌جویان خود دستگاه فرستندهٔ تلگراف ساخت که آغازی برای گسترش ارتباط از راه دور در کشور بود.
آموزش و پرورش نوین
در بیش‌تر کشورها، گذراندن دورهٔ مقدماتی برای کودکان پنج و شش ساله و گذراندن دورهٔ متوسطه برای نوجوانان سیزده ساله اجباری است. در بسیاری از کشورها حضور دانش‌آموزان پس از یازده‌سالگی در مدرسه‌ها کم می‌شود؛ البته، آموزش تا بزرگ‌سالی در دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها و مرکز های آموزش مهارت‌های عملی ادامه می‌یابد. با وجود این هنوز میلیون‌ها نفر در دنیا از مهارت‌های ابتدایی خواندن و نوشتن بی‌بهره‌اند. بر اساس قانون اساسی ایران، آموزش و پرورش برای همهٔ کودکان و نوجوانان ایرانی تا دورهٔ متوسطه رایگان است و دولت وظیفه دارد امکان تحصیل را برای همگان فراهم سازد.

نظام آموزشی ایران دارای دورهٔ ابتدایی(پنج سال) دوره‌ی راهنمایی (سه سال) دوره متوسطه( سه سال) و دورهٔ پیش دانشگاهی است. علاقه‌مندان به کارهای عملی و فنی نیز می‌توانند مهارت های لازم را در مدرسه‌ها و آموزشگاه‌های کارو دانش بگذرانند. دانش‌آموختگان دوره پیش‌دانشگاهی در صورت موفقیت در آزمون‌های سراسری، به دانشگاه وارد می‌شوند.

سازمان‌های آموزشی ایران
• دانشگاه‌ها 
• آموزش و پرورش 
• سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی درسی 
• کتاب‌های درسی 
• مجله‌های کمک آموزشی

آموزش و پرورش ایران ، مشکلات و توسعه پایداروبررسی نظام آموزشی ایران

آموزش و پرورش مدرن و معاصر در ایران، به قدمتی تقریباً یکصد ساله، بخش معتنابهی از منابع این دوره از تاریخ کشورمان را به خود اختصاص داده است. علیرغم اینکه در این نظام یکی از اصیل‌ترین و وسیع‌ترین قشر فرهنگی تاریخ، یعنی معلمان،‌ شرکت داشته‌اند و همه نهادها، گروه‌ها و آحاد جامعه به نوعی در تحقق اهداف آن مشارکت دارند، با این وجود اکنون با بغرنج‌ترین مشکلات و چالش‌ها مواجه می‌باشد،‌ به گونه‌ای که بسیاری از محققان و اندیشمندان جامعه، ریشه اغلب مشکلات، نابسامانی‌ها، نارسایی‌ها و بحران‌های اجتماعی را در سیستم و فرایند آموزشی جستجو و معرفی می‌کنند.

گفته شده قریب ۱۵ درصد بودجه کشور در آموزش و پرورش به مصرف می‌رسد و از این جهت شاید بیشترین سهم بودجه دولتی را ـ صرف‌نظر از گستره کمی‌آن ـ به خود اختصاص داده است. با این وجود، برغم زحمات فراوان و بی‌شایبه قاطبه معلمان، که به استناد قراین موجود و نظرسنجی‌ها، در مقایسه با کارمندان سایر سازمان‌ها و نهادهای دولتی، بیشترین کار مفید را به انجام می‌رسانند،

میزان کارآمدی و اثربخشی آن به سبب نیتی عمومی‌از کیفیت خروجی‌های آن، پیوسته معروض توجه و انتقاد بسیاری از ناظران و صاحب‌نظران واقع شده است. به زعم منتقدان، نظام فعلی آموزش و پرورش پاسخگوی خیل عظیم مطالبات، نیازها و انتظارات جامعه نیست و نیازمند اصلاحات جدی و اساسی است و استدلال می‌کنند که با رویکردهای منسوخ و متصلب کنونی و بدون توجه به نیازها و تقاضاهای اجتماعی و محیطی (ملی و فراملی) روزافزون، نمی‌توان از نهاد مزبور خواست رسالت و کارکردهای اساسی خود را اجرا کند.

نیز، استدلال شده اگر قرار است جامعه در حال گذار ایران به سلامت از گردنه‌های صعب‌العبور تغییرات اجتماعی گذر کند،‌ شایسته است که نظام آموزش و پرورش صرفنظر از تأخیرهایی که تاکنون در ورود به عرصه مهندسی اجتماعی داشته است،‌مسئولیت و سهم بیشتری در قبال جامعه بر عهده گیرد و نقش جدی‌تری را در خروج از بن‌بست کنونی و نیل به جامعه مطلوب ایفا نماید.

این مهم میسر نمی‌شود مگر اینکه نظام آموزش و پرورش ما، ضمن کسبِ وزن، شأن و جایگاه شایسته و واقعی خود در نظام و سلسله مراتب اجتماعی و سازمانی کشور، ابتدا بتواند خود را از قید و بندها و مشکلات بیشماری که با آن دست و پنجه نرم می‌کند رها سازد و به منزله بازوی روشنفکری جامعه،‌ زمینه‌های شکل‌گیری آموزش و پرورشی انسان‌گرا، رهایی‌بخش و مقوم توسعه همه جانبه و درون‌زا را فراهم آورد و در پرتوشناسایی، تحلیل و طبقه‌بندی اهم چالش‌های موجود، و همگام با تحولات جهانی،‌ چشم‌انداز مناسبی را برای خود و جامعه فراهم نموده،‌ تا به نوبه خود،‌ گره از راز فروبسته توسعه‌نیافتگی ایران بگشاید.

ـ ایران ، معمای توسعه ومشکلات برنامه ریزی

اکنون قریب به نیم قرن ـ تقریباً همگام با ژاپن ـ‌ از گام نهادن ایران در مسیر برنامه‌ریزی جهت نیل به توسعه همه جانبه و پایدار می‌گذرد و در این راه منابع بیشماری صرف شده است. ظاهراً آرمان اولیه محمدرضا شاه پهلوی نیل به مرتبت اقتصادی و صنعتی کشورهای پیشرفته ای چون امریکا و آلمان بود، لیکن بزودی دریافت که تحقق این آرزوی بلند پروازانه مستم تمهیدات و مقدمات فرهنگی – اجتماعی دراز آهنگی است که فقط در خلال یک فرایند طولانی تاریخی وصال میدهد – و عجالتاً ایران فاقد پتانسیل و آمادگی لازم برای آن است؛ لذا، اندکی بعد، ژاپن به الگوی توسعه ایران بدل شد اما آن نیز به عللی که خارج از حوصله این نوشتار است ، ره بجایی نبرد و اکنون همگان میدانیم که چگونه امواج انقلاب سال ۵۷، بساط تجدد و شبه مدرنیسم ناقص و سطحی خاندان پهلوی را در نوردید.

پس از پیروزی انقلاب و تثبیت تدریجی حاکمیت ی بر آمده از آن و آغاز مجدد سنت برنامه ریزی، ظاهراً، گفته و ناگفته، کشورهایی چون مای، ‌اندونزی، کره و … به الگوی توسعه ما بدل شدند، اما به رغم گذشت یک ربع قرن از پیروزی انقلاب هنوز مراد حاصل نگردیده است و گویا پیوسته راه را گم و از هدف دور افتاده ایم ، چندانکه به تعبیر یکی از ژاپنی‌ها اکنون در توسعه نیافتگی بسی توسعه‌یافته»ایم.

براستی مشکل ما چیست؟ و چرا به‌رغم اینهمه تلاش و صرف منابع – گویا با ابتلا به نفرین ابدی خدایان، همچنان گرفتار سرنوشت سیزیف- پیوسته مشغول طی کردن یک سیکل معیوب و عقیم هستیم؟!

هم اکنون ایرانیان، به‌رغم استظهار به یک عقبه و پشتوانه عظیم و غنی تاریخی – فرهنگی، و با وجود برخورداری از منابع سرشار طبیعی، به تعبیر زنده یاد دکتر عظیمی، به عنوان کارگر، کارمند، مدیر، معلم و … شب و روز کار می‌کنند و جان می‌کنند، اما حاصل آن تولید سرانه ای قریب ۱۵۰۰ دلار ( در قبال در آمد سرانه قریب ۰۰۰/۴۰ دلاری کشورهای فاقد منابع طبیعی همچون سوئیس و ژاپن) می‌باشد. اگر توسعه را به یک تعبیر افزایش قابلیت و توان یک جامعه در بهره وری ازظرفیت‌های تاریخی، اجتماعی، انسانی، اقتصادی و طبیعی خود بدانیم، این بدان معناست که جامعه ما تا بحال فقط توانسته از ۵ درصد ظرفیت خود بهره برداری کند!

ریشه این فاجعه کجاست؟ و با توجه به نیم قرن سابقه و تجربه برنامه ریزی توسعه، پاشنه آشیل و حلقه مفقوده و معیوبه برنامه‌های ما چیست؟

گرچه تاکنون، اندیشمندان و پژوهشگران در باب علل انحطاط و عقب ماندگی ایران از منظرهای گوناگون، نظریات و تفاسیر متعدد و متنوعی – اعم از علل تاریخی/ جغرافیایی،طبیعی،‌ی،‌ اقتصادی، فرهنگی، روانی، فلسفی، توطئه یا تهاجم بیگانگان و … خلاصه لاهوتی و ناسوتی و اهورایی و اهریمنی – را مطرح کرده‌اند، که هر یک بنوبه خود حاوی نکات جالب و در خور تأملی می‌باشد،

لیکن با توجه به خروج روز افزون بشر از چرخه جبرو تقدیر طبیعی و ماوراء طبیعی، و نقش بارز وی در تقریر سرنوشت خود، نگارنده مایل است در تبیین راز درماندگی و فروماندگی ایران معاصر، تکیه و تاکید اصلی‌خود را بر روی‌سرنوشت خود ساخته و خود خواسته جامعه ایران ـ آنهم از منظر و محدوده سازه آموزشی ـ بنهد.

– حلقه مفقوده؟

توسعه را فرایند تحول بنیادین باورهای فرهنگی، نهادهای اجتماعی، ی و اقتصادی به منظور خلق و متناسب شدن با ظرفیتهای جدید و ارتقاء کمی‌و کیفی قابلیت‌ها و توانایی‌های انسانی، آموزشی، اقتصادی و … دانسته اند که نیل به چنین مرتبه‌ای، بیش و پیش از همه،‌مستم تحول فرهنگی و ارزشی جوامع می‌باشد. مطالعات و تجربیات بین المللی، جملگی مبین و مؤید این نکته‌است که توسعه پایدار و همه جانبه، ااماً باید از بستر نیروی انسانی بگذرد و پیش شرط توفیق، تثبیت و تداوم هرگونه توسعه و تحولی، سرمایه گذاری در توسعه انسانی بمنزله رکن و هسته اصلی و محوری آن می‌باشد.

به بیان امروزی،دانش و دانایی ملی، رکن اصلی توسعه ، و نظام آموزشی هم گذرگاه نیل به دانایی ملی بشمار می‌آید و جامعه زمانی به اهداف خود دست می‌یابد که از طریق توسعه انسانی مسیر خود را هموار کند، در واقع بنیاد حیات جمعی انسان را تعلیم و تربیت تشکیل می‌دهد و ما آنگونه زندگی می‌کنیم که تربیت می‌شویم». از اینرو، هر تعبیری که از توسعه داشته باشیم،

برای رسیدن به آن تمامی‌تلاش‌ها بر دوش انسان‌هایی است که باید بار این غافله را به سر منزل مقصود برسانند، و از آنجایی که در دنیای معاصر، نهاد آموزش و پرورش مسئولیت تربیت نیروی انسانی در جامعه را بر عهده دارد، از اینرو، مهمترین بستر تولید و تربیت نیروی انسانی بشمار می‌آید، که با توجه به نقش و شکل فراگیر امروزی آن، یکی از بنیادهایی است که با جامه عمل پوشاندن به کارکردها

ی تعریف شده خود، اگر نگوئیم سهامدار اصلی، دست کم یکی از سهامداران عمده این فرایند به حساب می‌آید.
بر این اساس، بر خلاف پیشگامان نظریه توسعه، که همواره بر اهمیت ایجاد و گسترش منابع مادی و کالبدی تاکید داشتند، امروزه، به لحاظ اهمیت آموزش و پرورش در زندگی اقتصادی – اجتماعی افراد و جوامع، از هزینه‌های آموزشی به عنوان یک سرمایه گذاری بنیادی یاد می‌شود.

نظریه سرمایه انسانی، ضمن تاکید بر بهره‌ور‌زا بودن سرمایه گذاری در منابع انسانی، استدلال می‌کند که این سرمایه گذاریها، سبب افزایش ظرفیت و توان تولید و بهره‌وری افراد می‌شود. از نقطه نظر اقتصادی، گرچه بازگشت سرمایه گذاری در نیروی انسانی، اغلب مستم فرایندی طولانی و بلند مدت است، لیکن بازدهی آن بسیار عمیق و گسترده بوده و در تمام کنش‌های فردی و جمعی افراد آموزش دیده – اعم از رفتار، گفتار، خوراک، پوشاک، نرخ جمعیت و … و در نتیجه کاهش هزینه‌های اقتصادی، بهداشتی، قضایی و … – انعکاس می‌یابد. 
همچنین از آنجا که نیروی انسانی از عوامل اصلی تولید می‌باشد، این نوع سرمایه گذاری با افزایش سطح مهارت و تخصص نیروی کار، موجب ارتقای کیفیت تولید و نیز بهبود و اثر بخشی در استفاده از منابع مادی و معنوی و بکارگیری بهینه آنها می‌شود.

افزون بر براهین و رویکرد فوق، وبا توجه به شتاب هندسی تحولات جهان در چند دهه اخیر، گفته میشود که اینک جامعه جهانی در حال ورود به مرحله جدیدی از توسعه موسوم به جامعه دانش» (knowledge society) و اقتصاد مبتنی بر دانش» based Economy)– (knowledge، می‌باشد، که در اثر آن، هم سامانه‌های تولید و توزیع کالا و خدمات و هم سامانه‌های تولید، توزیع، تبدیل و ترویج دانش، دچار دگرگونیهای اساسی خواهد شد.


این نکته بسیار مهم را همه ما می‌دانیم که کودک زیر ۷ سال را نباید به طور  مستقیم آموزش داد و برای آموزش او باید از روش‌های تخصصی و عینی کمک بگیریم. همچنین همه ما می‌دانیم که آموزش تنها به آموزش‌های رسمی محدود نمی‌شود.

اولین آموزش‌ها در خانواده و در محیط آرام خانه شکل می‌گیرد. مانند آموزش خوب زندگی کردن، خوب حرف زدن و در کل آموزش چگونه درست اندیشیدن را باید از‌‌ همان روزهای نخست کودکی در نهاد کودک جای دهیم تا با رشد روحی و روانی و فیزیکی او این امر مهم نیز به تکامل برسد و بعد سایر آموزش‌های جانبی را شروع کنیم. شایان ذکر است که آموزش کودک در این سنین صرفا به صورت غیرمستقیم و بیشتر از طریق تحریک تمام حواس پنجگانه‌اش باید صورت بگیرد، چون کودک مانند ما تجربه لازم برای تمرکز در کلاس آموزشی رسمی را به دست نیاورده است و شاید تحمل کلاس آموزشی برایش خسته کننده وکسالت‌آور باشد. پس بهتر است آموزش‌ها در خلال بازی باشد تا برای کودک ایجاد علاقه و انگیزه کند. آموزش در این زمان بسیار دشوار و  مهم است زیرا ریشه‌های آموزش را به وجود می‌آورد و باید کاملا تخصصی و تکنیکی باشد.

 


چکیده

در این مقاله با یک دیدگاه خاص، در مورد طراحی و استفاده از منابع آموزشی بحث می کنیم که با به کارگیری رویکرد اسنادی تعلیمی به ارمغان آمده است. ما این رویکرد نظری و روش بررسی بازتابنده” مربوط به آن را معرفی می کنیم. فرض می کنیم که معلمان و استادان تربیت معلم، اسناد، منابع مرتبط و طرح استفاده از این منابع را توسعه می دهند. نمونه های گویایی از منابع درسی ارائه می کنیم که از چرتکه چینی استفاده می کنند. با استفاده از این منابع، نتایج مربوط به اسناد ارائه شده توسط یک معلم مدرسه ابتدایی و استادان تربیت معلم را ارائه می کنیم. به طور همزمان ظرفیت معلم برای استفاده از منابع آموزشی و تاثیر برنامه درسی بر آموزش را تجزیه و تحلیل نمودیم.

 

۶- نتیجه گیری و سهم DAD در ارگونومی برنامه درسی

ما دو سوال تحقیق داشتیم: یکی درباره اسناد ارائه شده توسط رز به عنوان معلم، همراه با کار مستندسازی او با منابع کیت چرتکه؛ و دیگری در مورد مدارکی که رز به عنوان استاد تربیت معلم تدوین کرده بود، همراه کار مستندسازی او با منابع چرتکه چینی در مسیر آموزشی مدرسه. این دو پرسش، به سه هدف این مقاله مربوط بودد: بررسی تعاملات بین معلم یا استاد تربیت و منابع؛ نشان دادن کاربرد DAD؛ و بررسی نقش احتمالی DAD در ارگونومی برنامه تحصیلی. در بخش نتیجه گیری، به پاسخ این سوالات و سهم آن ها در هر یک از این سه هدف برمی گردیم. ما پنج سند ارائه شده توسط رز (به عنوان معلم) را، برای پنج هدف مختلف فعالیت او شناسایی کردیم: دانش آموزان را وادار به کار کردن، دانش آموزان را وادار به تمرین کردن، دانش آموزان را وادار به تحقیق و بحث کردن؛ تطبیق دادن تدریس با دانش آموزان مختلف و مشاهده و تجزیه و تحلیل کار دانش آموزان. رز در کارهای قبلی نیز این اهداف را داشت، اما اکنون اسناد جدیدی ارائه کرد (که در بخش ۵٫۱٫۲ توضیح داده شد). این اسناد چرتکه و منابع مربوط به کیت چرتکه را شامل می شوند، زیرا فعالیت او مطابق با این اهداف است. به طور مشابه، ما سه سند ارائه شده توسط رز (به عنوان یک استاد تربیت معلم) را برای اهداف زیر شناسایی کردیم: وادار کردن کارآموزان به رفتار ماهرانه و تمرین؛ نشان دادن فیلم در کلاس درس و بحث درمورد آن؛ و حمایت از کارآموزان برای امتحان آموخته هایشان در خارج از کلاس. این اسناد (که در بخش ۵٫۲٫۲ توضیح داده شد) شامل منابع چرتکه چینی در مسیر آموزشی مدرسه است. ما ادعا نمی‌ کنیم که پیدایش اسنادی رز را به طور کامل تحلیل نمودیم؛ به جای آن بر مهمترین اسناد او تمرکز کردیم.

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دل واژه ها